#داستان#رویاها و انتخاب‌ها
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۱/۲۴
  • تعداد بازدید: ۱۷۱

#داستان#رویاها و انتخاب‌ها

#داستان

#رویاها و انتخاب ها

امشب هم مثل هر شب همینجا، یعنی ستاره ها بر آسمان می درخشیدند، من، لیلا، نشسته بودم و به دنیای خیالی ام فکر می کردم. دل تنگی های زندگی ام در این باغ زیبا آرام می گرفتند، اما آرزوهایم همچنان در دل م پرواز می کردند. مثل همیشه در گوشم صدایی از یک نویسنده بزرگ می پیچید: «رویاها نتیجه میلیون ها انتخاب اند، میلیاردها شکست، و تعداد کمی موفقیت…»

بالاخره تصمیم گرفتم شجاعت به خرج دهم. به جای نشستن و انتظار کشیدن، بروم و رویاهایم را دنبال کنم. در دلم شوری حس می کردم که مرا به سمت کوهستانی پر از رمز و راز می کشاند، جایی که درختی جادویی وجود داشت. جایی شنیدم که می گفتند این درخت به کسانی که شجاعت کافی برای رسیدن به آن داشتند، قدرت تحقق رویاها را می بخشد.

پس از روزها تلاش، با قلبی پر از امید و ناامیدی به درخت جادویی رسیدم. درختی بزرگ و با شکوه که با برگ های درخشانش در آفتاب می درخشید. به آرامی نزدیک شدم و در حالی که قلبم به شدت می تپید، رو به درخت کردم و خواسته ام را گفتم: «من لیلا، می خواهم رویاهایم را محقق کنم. اما بارها شکست خورده ام. آیا می توانی به من کمک کنی؟»

درخت با صدای ملایمی پاسخ داد: «تو تنها نیستی، لیلا. هر شکستی که تجربه کرده ای، بخشی از سفر تو بوده است. تو برای رسیدن به موفقیت، باید شجاع باشی و از شکست ها یاد بگیری. انتخاب های تو به خودت و رویاهای تو بستگی دارد.»

با شنیدن این کلمات درخت، من، احساس قدرتی در درونم زنده شد. تصمیم گرفتم شجاعت بیشتری به خرج دهم و از درخت خواستم تا به من قدرت شجاعت و اعتماد به نفس بدهد. درخت با تکان دادن برگ هایش نوری درخشان از خود ساطع کرد و من را در احاطه اش گرفت. ناگهان احساس کردم قدرتی عظیم در درونم جوانه زده است.

با این قدرت تازه، به خانه و اتاقم بازگشتم و با عزم و اراده به دنبال رویاهایم رفتم. هر بار که با شکستی مواجه می شدم، به یاد می آوردم که آن ها فقط فرصت هایی برای یادگیری اند. انتخاب های جدیدم مرا به رویاهایم نزدیک تر می کردند و شجاعت در دلم جوانه می زد.

سال ها گذشت و من در نهایت موفق شدم به رویای بزرگم دست یابم. نویسنده و شاعری بزرگ و معروف شدم و کتابهای زیادی نوشتم که الهام بخش دیگران بودند. هر شکست و انتخابی که کرده بودم را با قدردانی به یاد می آوردم و در دل می دانستم که شجاعت، کلید تحقق رویاهاست.

امروز می دانم که رویاها نتیجه میلیون ها انتخاب اند، میلیاردها شکست، و تعداد کمی موفقیت… اما اکنون می فهمم که با شجاعت و اراده، می توانم هر رویایی را به حقیقت تبدیل کنم. این داستان من است، داستان دختری به نام لیلا که با شجاعت، مسیرش را پیدا کرد و یاد گرفت که هر انتخابش یک گام به سوی تحقق رویاهاست.

#لیلا_طاهری_نژاد

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

برچسب ها:
می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

دلنوشته راز
دلنوشته راز
#دلنوشته  در زندگی، گاه به نظر می‌رسد سختی‌ها همچون صخره‌ای محکم سر راه ما قرار می‌گیرند،...

با من حرف بزن
با من حرف بزن
با من حرف بزن! من عاشق دیدن سپیده‌دم هستم. هر بار با دمیدن مروارید صبح...

داستان روشنای امید
داستان روشنای امید
فصل اول: روزهای تاریک سایه‌ها از دیوار اتاقم بالا می‌رفتند و پایین می‌آمدند. شب و...

معرفی کتاب رودین
معرفی کتاب رودین
عشق!  این احساس همیشه اسرارآمیز است: چگونه به وجود می‌آید، چگونه رشد می‌کند و در نهایت...

ارسال نظر برای «#داستان#رویاها و انتخاب‌ها »

برو بالا