حیرانم، همچو دیوانگان، سرافکنده در سایههای کردار خویش، ویرانهای از طوفان خاطرات، میسرایم؛ نقش عشق، آتشی سوزان در خیالم، شعلهور. خاموشتر از نجوای فریادها در دل سکوتی ژرف هراسانم، از تیرگی و ظلمت خویشتن. دلشکستهتر از همیشه، و در زنجیر یادها آیینهها فریاد...
اینجا مردمانش سادهاند! قلبم از درد مینالد، قابهای نور باید افراشت؛ زندگی را، عشق را، در دل باید جستجو کرد در نگاهی بیآلایش و پاک، خندههایی چون جویبار، در سفرهای ساده، دستهای پرمهر، ولحظههایی که در کنار هم میرقصند چون پرچمهای شادی آن...
آنچه با تو گویم برای جوانه بود آنچه با تو گویم برای ریشه و خاک بود برای هر بذری برای لالهی در انتظار نور برای قلبهای تپنده در سینه برای...
هرجا و هر کجای این زمین باشم باز به کتاب بیانتهای خود بازمیگردم این واژهها و داستانها هستند که مرا به سرزمین خیال میکشانند من...
گاهی تمامی جهان در دستان ماست اما چشمهایمان در حسرت افقی دورتر بیمهابا مینگرند به سایههای محو داشتههایمان چون گنجی پنهان زیر خاک روزمرگی و ما محوِ خیال نداشتهها سرگردان...
#شعر_بخوانیم چشمهایم چون دو اقیانوس بیکران در انتظار باران نگاه تو تشنه مانده است لیلا_طاهرینژاد ...
کلمه نه یک صداست نه یک حرف نه یک نشانه. کلمه یک جهان است یک تاریخ یک خاطره. کلمه میتواند بسازد میتواند ویران کند میتواند زنده کند میتواند بکُشد. کلمه...
در دل آسمان ای خورشید درخشان با نور خود شب را در آغوش میکشی چشمهای خسته را روشن میکنی دلها را با گرما لبریز میکنی پرندهها در...
خوشا غرق شدن در کلمات غرق وجود در دریاهای دانایی خوشا کشف دنیایی تازه در لابلای صفحات یک کتاب خوشا رفتن به سفرهای دور به سرزمینهای...
#شعر_بخوانیم #لحظهها زندگی در تکاپوی لحظههاست در هوای هر نفس، غم و شادی همراستا چشمانم به دور دستها مینگرد چهقدر به این راه نیاز دارم یک لحظه، در طوفانهای روزگار و یک لحظه، در سکوت شبانه هر قدم،...
کتاب شامل ١٧٩ صفحه است که با خط زیبای نستعلیق نوشته شده و دور تمام صفحههای آن به زیبایی صفحهآرایی شده و از نگاه کردن به زیبایی کتاب و خواندن...
✨️ تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دیده جان دستور نیست ...
برو بالا