در روزی ابری و دلگیر، نشسته بودم و به همه چیز فکر میکردم. ساعتها تلاش کرده بودم تا اوضاع را کنترل کنم: از کارهای روزانه تا روابط و حتی احساسات...
در دل طبیعت، جایی که نسیم با برگها نجوا میکند و آفتاب به آرامی بر روی دشتها میدرخشد، من ایستادهام، شاهد عظمتی بیپایان، در سکوتی که فقط با صدای زمزمه...
برو بالا